سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علم راه عذر بر بهانه جویان بسته است . [نهج البلاغه]
بازدید امروز: ----10-----
بازدید دیروز: ----3-----
بیشه عشق

 

نویسنده: فانی
جمعه 87/1/9 ساعت 6:48 عصر


بی شک اگر خدای بزرگ ازبام بلند عرش فرود آید وهم اکنون ازمن با اصراروالحاح بخواهد که من بجای او برعرش کبریائی بنشینم واوبجای من در محراب به پرستیدن وعشق ورزیدن آغازکند وآتش های درد ونیازبه معبود را ازمن بازگیرد وبرجان خویش زند هرگز ، حتی برای شبی تا سحر نخواهم پذیرفت...
 من یک شب را سراسر،بادرد معبود بودن ورنج محروم ماندن از پرستش به سر نتوانم برد.
خدایا ! تودر آن بالا، برقله بلند الوهیت ، تنها چه می کنی؟
ابدیت را بی نیازمندی ، بی چشم براهی ، بی امید چگونه به پایان خواهی برد؟
ای که همه هستی از توست ، توخود برای که هستی؟
چگونه هستی ونمی پرستی؟
چگونه  می توانم باور کنم که تو نمی دانی که پرستش در قلب کوچک من – پرستنده خاکی ومحتاج تو- ازهمه آفرینش تو بزرگتر است ، خوبتراست ،عزیزتر است؟
چگونه نمی دانی که عبودیت ازمعبود بودن بهتر است؟
می دانی که ما ازتوخوشبخت تریم؟
ای خدای بزرگ ! تو که برهرکاری توانایی ! چرا کسی را برای آنکه بدو عشق ورزی ، بپرستی ، بردامنش به نیاز چنگ زنی ، غرورت را برقامت بلندش بشکنی ، برایش باشی  ، نمی آفرینی ؟
ای تو که برهر کاری توانائی ، ای قادر متعال !
چرا چنین نمی کنی؟ مگر غرورها رابرای آن نمی پروریم تا بر سر راه مسافری که چشم به راه آمدنش هستیم قربانی کنیم؟
خدایا تو ازچشم براه کسی بودن نیز محرومی ؟!

    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • شروعی دوباره
    خبر به دور ترین نقطه ی جهان برسد
    من چه می دانستم...!
    علی
    چند درس از درسهای زندگی
    ای آیه مکرر آرامش
    خاتون ِ خواب ِ خرداد
    آروزی نقش بر آب
    ثانیه ها
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه

  • مطالب بایگانی شده

  • لینک دوستان من

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •