بیاد دوست عزیزی که سالها قبل از خودم رنجوندمش وبزگوارانه از صحنه زندگیم برای همیشه محو شد – ببخش وباور کن که من هم زخمی همین بازی تقدیرم – برای من فراموشی کیمیا بود .
در باغستان یادها
تلاوت نام تو ای بهترین
جلوه ای دیگر دارد
وشکوه تاریخی چشمانت
طرحی از باران دریاست
که درمن می بارد
که در من ساحل ساحل موج می زند
....
به کوچه های رنگی آفتاب
هنوز
سنگینی نگاهت باقیست
آه ....
ای ماه نشین
ای ازتبار ستاره ونور
بگو با کدامین آیینه
عبور - کولی وار- تو را
در ذهن چشمانم
به تماشا بنشینم
شروعی دوباره
خبر به دور ترین نقطه ی جهان برسد
من چه می دانستم...!
علی
چند درس از درسهای زندگی
ای آیه مکرر آرامش
خاتون ِ خواب ِ خرداد
آروزی نقش بر آب
ثانیه ها
[عناوین آرشیوشده]