فرصت نکرده ام بخودم سرکشی کنم چشمت زمن گرفت مجالی که داشتم
میخواستم که با توپرستوشوم ، نشد ممکن نبود خواب وخیالی که داشتم
ما که سرمان به راه بود ودلمان به چاه ، ما را اسیر خود کرده ومیروی !
شروعی دوباره
خبر به دور ترین نقطه ی جهان برسد
من چه می دانستم...!
علی
چند درس از درسهای زندگی
ای آیه مکرر آرامش
خاتون ِ خواب ِ خرداد
آروزی نقش بر آب
ثانیه ها
[عناوین آرشیوشده]